گاه ترس آن داری که از یک موقعیت پر اضطراب
عبور کنی . انسان
کهن'>کهن نیز چنین بود. زمانهایی که قصد داشت از یک رودخانه عبور کند، بیم آن می رفت رودخانه طغیان کند و او به ناگاه میانه ی آن گیر افتد. آخر راه بازگشتی نبود...اگر یک رود طغیان می کرد، باید تا پایان طوفان که شاید چند هفته به طول می انجامید، آنجا صبوری می کرد تا رود آرام گردد و اگر میانه ی دو رودخانه گیر می افتاد، ممکن بود از گرسنگی تلف شود. کارل گوستاو یونگ معتقد بود که این ترسی دیرین در میان ما انسانهاست، پدیده ای که آن را در کتاب «سمینار یونگ درباره ی زرتشت نیچه» کهن
الگوی «عبور یا از آب
گذشتن » می نامیدش، ترسی که شاید بتوان آن را تکاملی هم دانست.کهن الگویی که در هنگامه ی یک امتحان، یک عبور بر ما رخ می نمایاند. آزمون هیئت ژوری برای دانشجویان هنر، کنکور، یک مصاحبه و...می توان به یاد داشت که کهن الگوها یا کهن
نمونه ها، چنان قیمت که در بازار تکرار می شود، تکرار می شوند. زمانهایی که ذهن انسان راه به جایی ندارد، یکی از آن وقت هایی است که کهن الگو بروز و ظهور می نماید...شاید در میانه ی عبور، که ترس تمام وجودمان را گرفته، به ناگهان کهن الگویی دیگر ظهور کند و ما بتوانیم راه را پیش رویم . در آن هنگام شاید چیزی متوجه نشویم واوضاع را مدیریت کنیم، ولی وقتی عبور کردیم ، تازه به یاد آن می افتیم که :« آه خدای من ! چه شد ! »دیروزها ، تمساح ها در رودخانه منتظر خوردن ما به عنوان صبحانه ی خویش بودند، چون پل شکسته بود و ما مجبور بودیم، کشان کشان وسینه خیز، از روی تنه ی لغزان درخت عبور کنیم. همین پدیده این روزها به صورتی روانی بر ما بروز و ظهور می یابد. تحلیل های ذهن من ...
ادامه مطلبما را در سایت تحلیل های ذهن من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shahin-soleimanio بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 31 مرداد 1401 ساعت: 7:56